نسخه های زیر از تماس ها قبلاً مشابه این بودند:

Where business professionals discuss big database and data management.
Post Reply
sohanuzzaman54
Posts: 13
Joined: Mon Dec 23, 2024 4:24 am

نسخه های زیر از تماس ها قبلاً مشابه این بودند:

Post by sohanuzzaman54 »

نمی‌توانستم مدت زیادی از بداهه گویی خودداری کنم، زیرا هر بار تقریباً با همان ایرادات، سؤالات و اظهارات روبرو می شدم. در این مورد باید کاری انجام می شد. واضح است که تلاش ها برای فروش مستقیم چیزی بیهوده بود، به این معنی که لازم بود از فروش مستقیم به قالبی دور شویم که (الف) به ما امکان می دهد گفتگوی دوستانه برقرار کنیم (ب) اطلاعاتی را که می تواند برای ما مفید باشد به دست آوریم. ج) با تماس مجدد پس از X ماه موافقت کنید.

در این مرحله، من قبلاً خطوط کلی ایرادات و اظهارات اصلی را داشتم که سریعاً با عبارات کوتاه یا سؤالات متقابل با آنها مقابله کردم. داده های خارج از کشور من تصمیم گرفتم انعطاف اولیه را در سلام و لحن حفظ کنم، اما، صادقانه بگویم، پس از 50-80 تماس، لبخند زدن و مثبت بودن سخت بود. کشمکش جدی درونم در جریان بود.

- ظهر بخیر! لطفاً با شخصی که سایت شما را مدیریت می کند ارتباط برقرار کنید، ما می خواهیم در مورد گزینه های همکاری صحبت کنیم.
- سلام چه چیزی می خواهید ارائه دهید؟
- باور نمی کنی - هیچی! من می خواهم بدانم که آیا ما می توانیم در زمینه های خاصی برای شما مفید باشیم - تبلیغات، تبلیغات، طراحی. آیا فردی دارید که با این مسائل برخورد کند؟
- می دانید، ما یک مدیر ورودی داریم، بیشتر مدیر او را خطاب می کند.
- شگفت انگیز! و اگر راز نیست، تبلیغ وب سایت را از چه کسی سفارش می دهید؟
- این یک راز است، اما اگر می توانید آن را ارزان تر ارائه دهید، می توانیم در مورد آن فکر کنیم.
- عالی! ما در مورد چه مبلغی در ماه برای ارتقاء صحبت می کنیم؟
- اکنون ما ماهانه 3500 روبل بودجه داریم، قبلاً 5000 روبل پرداخت می کردیم، اما معلوم است که گران است و نتیجه ای حاصل نمی شود.


بعد میل به حرف زدن را از دست دادم و با لبخندی که تبدیل به وحشت شده بود خداحافظی کردم و هدست را برداشتم و بیرون رفتم تا هوای تازه بهاری را تنفس کنم. همانطور که اطلاعات بیشتری به دست آوردم، به نظر می رسید که وضعیت بهتر می شد - من اطلاعات بیشتری در مورد شرکت فهمیدم، تقریباً می توانستم بودجه آنها را تخمین بزنم، و می توانستم در این فرآیند بر اساس پاسخ های مدیر یا منشی، یک پیشنهاد ایجاد کنم. هنوز امتناع های زیادی وجود داشت - چیزی باید به گونه ای تغییر می کرد که امتناع برای شخص دشوارتر می شد و او نمی توانست فقط دکمه "تنظیم مجدد" را فشار دهد تا از شر ما خلاص شود ، همانطور که صادقانه می خواهند کمکش کن

من این احساس را داشتم که مکالمات فاقد استدلال ها و حقایقی است که طرف مقابل نمی تواند با آن بحث کند.


قبل از اینکه چیزی را مطالبه یا درخواست کنید، یک کار خوب انجام دهید.

تصمیم گرفتم کارهای خوبی انجام دهم و قبل از هر تماس شروع به باز کردن سایت های تماس، انجام تجزیه و تحلیل، بررسی سیستم های تجزیه و تحلیل، بررسی سازگاری، جستجوی خطاها و انجام سایر اقداماتی کردم که زمان زیادی را صرف کردند، اما، به طور کلی، باید به نتایج تماس سرد بهتر منجر می شد.

پس از جمع آوری تمام مطالب، شماره تلفن را گرفتم و گفت وگویی درباره این واقعیت ایجاد کردم که ما تعدادی توصیه داریم که به ما امکان می دهد این و آن را انجام دهیم، این و آن را افزایش دهیم و این و آن را کاهش دهیم. این روش به این واقعیت منجر شد که من به اداره پست هدایت شدم تا با مواد آشنا شوم و مدتی بعد دوباره تماس بگیرم. لحن ارتباط تغییر کرد، این درک وجود داشت که من در جایی نزدیک هستم و این تکنیک شروع به ارائه بازخورد مثبت کرد - علاقه در طرف دیگر تلفن ظاهر شد. "چه چیزی در آنجا دارید که برای ما مفید است؟" - با عجله در انتهای خط.
Post Reply